ماجراهای نی نی من (10)
و اما رسیدیم به مبحث شیرین تولدددددددددد تولد گل پسری ما 5 مهر بود اما چون وسط هفته بود و منم شاغل نمی تونستیم همون شب براش برنامه ای داشته باشیم ! هفته بعدش هم تولد نی نی یکی از دوستامون بود که بقول شوشو امسال پیش دستی کرده بود و برای اولین بار تو مدت اشنایی مون میخواست برای نی نی اش تولد بگیره . خلاصه من از قبل یه لیستی از مهمونای احتمالی و غذاهای مورد نظر برای تهیه نوشته بودم . اول میخواستم یه تولد دوستانه و فامیلی بگیرم اما با مشورت با همسری به این نتیجه رسیدیم که باید تولد رو یا دوستانه بگیریم یا فامیلی !!! در نتیج مهمونی دوستانه شد ! من از دو سه ماه قبل در تدارک خرید لوازم تزیئنی برای تولد بودم و از هر جا هر چی میدیدم می خرید...
نویسنده :
مامان صدرا
12:25