ماجراهای نی نی من (22)
نزدیک به سه ماهی میشه که تو این خونه مجازی چیزی ثبت نشده. اصلا دلم نمی خواست اینطور بشه اما واقعا انقدر مشغله و گرفتاری زیاده که پیش میاد . من دوست دارم روزمرگی های مهم پسرم به دست فراموشی سپرده نشه و یه جورایی با نوشتن من براش حفظ شه. تو این ایام روزای مهم زیاد و خاطره انگیزی رو داشته که امیدوارم از قلم نندازمشون . 25 آذر تولد عمه دومی بود و خیلی اتفاقی مهمونی تولد خونه ما برگزار شد . عمه دومی خیلی سورپرایز شد و احساساتی !!! گل پسر هم عکسای خوبی با کیک تولد انداخت و حسابی فوت بارون کرد! بعد از اون هم شب یلدا رو در پیش داشت که یه جلیقه دست بافت بسیار بسیار خوشگل از مامان پری هدیه گرفت . شب یلدا رو هم خونه مامان سوری رفتیم و اونجا ب...
نویسنده :
مامان صدرا
10:51