صدرا صدرا ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

صدرا کوچولو

امروز صدای قلبم شنیده شد

به نام خالقم سلام، امروز ( ۷/۱۲/۸۸ ) صدای قلبم به صداهای دنیا اضافه شد... اره امروز من دکتر بودم،ازم عکس سونو گرفتن، وقتی خانم دکتر داشت این کارو میکرد مامانم سرشو می کشید به سمت مانیتور دکتر تا منو ببینه راستش یه حس غریبی داشت هیجان یکمی ترس، شادی انگار همه حس ها با هم قاطی شن یه لحظه اشک تو چشاش جم شد. خانم دکتر با گفتن این جمله که صدای قلبمو میشنوه و اندازم ۴ میلی هست همه چی رو تموم کرد. بعدم این جمله رو تو کاغذ نوشت داد دست مامانم ... مادرم برگشت سر کارشت تا فوری  این خبرو به پدرم بده...
4 ارديبهشت 1390

من اومدم م م م م !

سلام بهتره از زمانی که مامانی و بابایی فهمیدن من پا به عرصه جهان گذاشتم براتون بگم . صبح روز ۲۱ بهمن ۸۸ مامانی برای رفع شک و شبهه از اومدن من از بی بی چک استفاده کرد و یهو دید که دو خط بی بی چک پر رنگ شد . در حالی که دست و پای مامانی از هیجان اومدن من وروجک تو زندگیشون می لرزید با صدایی لرزان بابایی رو صدا کرد و بی بی چک رو بهش نشون داد ، اما از اونجایی که بابایی یه وقتایی تو این چیزا گیجه با توضیح بیشتر مامانی فهمید که چه خبره و مامانی رو برای ازمایش دقیق تر تا ازمایشگاه همراهی کرد . دل تو دل مامانی نبود تا نوبتش شد و یه خانم البته تا قسمتی ناوارد ازش خون گرفت و کلی دستش رو کبود و سیاه کرد . تازه گفت برای جواب ازمایشگاه هم ساعت ۵ بعد ا...
4 ارديبهشت 1390

نامه -1

این شروعی جدید برای صدرای عزیزم . اینجا مامنی برای نوشته های من و شاید پدر صدرا کوچولو است .    
3 ارديبهشت 1390