ماجراهای نی نی من ( 20)
پسرم این ایام تعیلی کلی خوش گذروند .
اول اینکه کل تایم رو با من و باباش بود - بعد هم اینکه شبا حسابی جولون میداد و دیر می خوابید و ظهر ها هم خدا بده برکت تا لنگ ظهر خواب بود .
حسابی بازی و شادی و بیون ( بیرون) و ....
دیشب خیلی با مزه وقتی با باباش بازی می کرد مثه نماز خوندن قامت می بست و لباشو تکون میداد ههههه فکر کنم زیادی نماز خوندنای مامان پری و خاله جونشو دیده !!!
پسرم امسال حسابی غذای نذری خورد و هر جا میرفتیم تا می دیدنش بهش یه بسته نذری میدادن . کلی ذوق میکرد !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی